نیم نگاهی به اخلاق در قرآن*

قرآن، موهبتی است که خداوند بر قلب رسول خدا نازل کرده است. راهنمایی است که انسان را به بهترین مسیر خوشبختی رهنمون می سازد.

قرآن، مجموعه ای کامل از معارف بشری و علوم انسانی را در بر می گیرد. یکی از بخش های مهم قرآن، «اخلاق» است. اخلاق در قرآن اهمیت فراوانی دارد. و در آیات فراوانی، تزکیه نفس ـ که محور اصلی اخلاق محسوب می شود. به عنوان یکی از مهم ترین اهداف نزول قرآن و بعثت پیامبر اسلام مطرح شده است. اخلاق، با ملکات نفسانی، تهذیب نفس، رفتار فردی و روابط اجتماعی انسان ارتباط عمیق دارد. اخلاق روابط میان انسان و خدا را تنظیم می کند، روابط میان اعضای جامعه را سامان می دهد و فرد و جامعه را به رستگاری و کمال می رساند.

روابط اجتماعی انسان، محور مسایل اخلاقی است. از آنجایی که ارزش های اخلاقی ـ مثبت یا منفی ـ به کردار اختیاری مربوط می شود، زندگی اجتماعی نیز کم و بیش برای فرد، اختیاری است، نه جبری.

هر فرد، وجودی مستقل است که روح، اراده، فکر و شناخت مستقل دارد. او به اختیار خود می تواند به صورت جمعی یا فردی زندگی کند و به اندازه ای که انسان در امر زندگی جمعی اختیار دارد، می تواند در حوزه علم اخلاق، مورد بحث قرار گیرد.

اجتماعی زیستن و تقویت پیوندهای اجتماعی، هیچ کدام به خودی خود ارزش ذاتی ندارد؛ بلکه در پرتو عواملی چون غریزه، عاطفه و عقل، ارزشمند می شود. انسان، با عقل خود درک می کند که برای فراهم کردن نیازهای زندگی خویش، به همکاری دیگران نیازمند است.

تکامل معنوی و تأمین نیازهای مادی انسان، در گرو زندگی اجتماعی است. اگر جامعه نباشد، نه تنها نیازهای زندگی مادی فرد برطرف نمی شود، بلکه تعلیم و تربیتی هم صورت نمی گیرد و رشد معنوی و اخلاقی هم تحقق نمی یابد. از این رو عقل، به وم معاشرت با دیگران و همکاری با آنان حکم می کند.

با توجه به انواع نیازهای افراد به یکدیگر ـ اعم از مادی و معنوی ـ می توان گفت که اصیل ترین نیازها، در محیط خانواده پاسخ داده می شود. در محیط خانواده، زن و مرد، نیازهای عاطفی یکدیگر و فرزند، نیاز تکوینی و مستقیم خود به پدر و مادر را تأمین می کند. مهم ترین عامل دوام و رشد خانواده، عاطفه و محبت اعضای خانواده به یکدیگر است. اگر زندگی خانوادگی به حکم عقل ضرورت داشته باشد، بهترین عامل برای استحکام و بقای آن، برانگیختن عواطف متقابل افراد خانواده نسبت به یکدیگر است. عواطف، گاهی تابع عوامل طبیعی هستند و به دنبال تأثیر آن شکوفا شده و جهت خاص خود را پیدا می کنند؛ مثل عواطف خانوادگی که در نتیجه تشکیل خانواده، میان پدر و مادر و فرزندانشان برقرار می شود. گاهی نیز پس از اینکه انسان ها به حکم عقل، برای تأمین نیازهای مادی و معنوی خود، به زندگی اجتماعی وارد شدند، عواطف متقابلی نیز میان آنان پدید می آید.

نقش «عاطفه» در پیوندهای اجتماعی بسیار مهم است، اما اهمیت آن بدین معنا نیست که به عنوان ارزشی مطلق از آن یاد شود. ارزش عواطف، در چارچوب مصلحت خانواده است و ارزش خانواده نیز از مصالح کلی جامعه پیروی می کند. عواطف تا جایی ارزشمند هستند که در تأمین چنین مصالحی نقش مثبت داشته باشند. به همین منظور، باید در کنترل عقل باشند و ارزش فعالیت های عاطفی، در تأیید «عقل» است.

رعایت حد اعتدال و پرهیز از افراط و تفریط در عواطف خانوادگی ضرورت دارد. رعایت حدّ اعتدال باید به گونه ای باشد که در ضمن تقویت روابط خانوادگی و تحکیم بنیان خانواده، هیچ گونه سهل انگاری را در انجام وظایف اجتماعی خانواده به دنبال نداشته باشد. تفریط در عواطف خانوادگی، بی توجهی، عدم احساس مسؤولیت و کمبود محبت اعضای خانواده نسبت به یکدیگر است. افراط در آن به این معناست که روابط خانوادگی، چنان اصالت پیدا کند که به روابط اجتماعی خانواده هم سرایت کرده، اعضا را از انجام وظایف خود در اجتماع باز دارد؛ مانند آنکه دلبستگی دو همسر به یکدیگر، مرد را از رفتن به جهاد یا مسافرت های ضروری باز دارد. نادیده گرفتن عواطف در خانواده، دلیلی جز خودخواهی و خودمحوری افراد ندارد. خودخواهی، اغلب ریشه در عقده هایی دارد که پیش از تشکیل خانواده در انسان به وجود آمده است. تحقیرهایی که در دوران کودکی آثاری منفی در روح او بر جای می نهد و او را برمی انگیزاند تا برای جبران یا انتقام گیری، در انتظار فرصت نشیند. چنین افرادی، به جای عبرت گرفتن و پرهیز از این گونه رفتارها، خود به ایفای همان نقش می پردازند و حتی در این زمینه، از آیات، روایات و احکام الهی نیز سوء استفاده می کنند؛ مثلاً اگر اسلام در بعضی آیات یا روایات، به زن فرمان می دهد که از مرد پیروی کند ـ بی آنکه به فلسفه اصلی آن توجه کنند ـ آن را دستاویزی برای زورگویی و تحمیل افکار و نظریات خود بر اعضای خانواده قرار می دهند؛ در صورتی که هیچ گاه چنین زورگویی هایی مورد نظر نیست و کسی که چنین می کند، نزد خداوند مسؤول خواهد بود. محدوده اختیارات مرد به عنوان مدیر در محیط خانواده مشخص است و باید در همان حد، به مدیریت خانواده بپردازد تا جمع خانواده پراکنده نشود. این مسأله، هیچ گاه به معنای فرمان روایی مطلق مرد در محیط خانواده نیست. در دیدگاه اسلام، اساس زندگی خانوادگی بر محبت است. در قرآن آمده است که:

«یکی از نشانه های خداوند این است که برای شما از جنس خودتان، همسرانی آفرید تا در کنارشان بیارامید و میان شما و همسرانتان مودّت و رحمت برقرار ساخت.»1

آری، میان دو همسر، باید مهر و محبت برقرار باشد و آنان در کنار هم احساس آرامش کنند. اصل در زندگی خانوادگی، وجود فضایی آرام و محبت آمیز است. زن و شوهر باید تلاش کنند تا در محیط خانواده، میان اعضا آرامش به وجود آید و روز به روز، عواطف و محبتشان به هم بیشتر شود.

پی نوشت:

1. روم / 21.

* برگرفته از کتاب اخلاق در قرآن، استاد مصباح یزدی


استاد گپ,استاد چت,لیس گپ,لیس چت,عشق گپ,عشق چت,لیز گپ,لیز چت خانواده ,زندگی ,اجتماعی ,عواطف ,میان ,روابط ,است که ,در محیط ,می شود ,می کند ,که در ,محبت اعضای خانوادهمنبع

اس ام اس جدید دوستی و معرفت

مطالب خنده دار کرونا ویروس (عکس)

بهترین جملات زیبا و آرامش بخش + متن های آرام بخش

عکس و متن زیبا برای شروع یک روز خوب عاشقانه

عکسهای زیبا از طبیعت بکر سراسر جهان

مکانهایی که در مه زیبایی دوچندان دارند

عکسهای ستارهای مشهور هالیوود در سال 2020

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

لوازم آرایشی لچیک پرده زبرا کار اینترنتی پاره وقت تخفیف ویژه فان جوکی| عکس خنده دار جدید | جوک و اس ام اس خنده دار | کاریکاتور جدید خنده دار پارکت لمینت مجموعه مشاوره کسب وکار و دیجیتال مارکتینگ افزا دنیای اسکین طراحی سایت نماشویی بدون داربست